اعتیاد به نت
شاید این 5 دقیقه ی مانده تا اذان صبح که همه به فکر آب خوردن و چای خوردن و غذا خوردن هستند کافی بود تا به خودم ثابت بشه که به نت اعتیاد دارم.
آخر این چند دقیقه را هم سعی میکنم از دست ندهم.
چون دیشب نخوابیدم ، منتظرم تا اذان بشه و نماز بخونم و سریع بخوابم.
پی نوشت:
دیدم حسابی گشنه هستم زودتر از بقیه رفتم سر وقت غذا و برای خودم برنج کشیدم و نشتم روی میز و شروع کردم.
توی این تنهایی چند دقیقه ای به ازدواج فکر میکردم و نظریه پردازی می کردم برای خودم. (لازم به ذکر هست که نظریه در رد ازدواج ارائه میدادم :D )
حالا دیگه نزدیک اذان هست و میخوام نماز بخونم و سریع بخوابم.
ما را که هست، اگر فردایی هم بود مینویسم نظریاتم را...
پی نوشت ثانی:
خدایا این جمله ی "ما را که هست، اگر فردایی هم بود" را به شوخی نوشتم. قسم میخورم....